همیشه
 از چشم آخرین معشوقه خود
نگین انگشتر بسازید تا بداند چقدر با او مهربان بوده اید
سپس در حالی که در تنهایی  به تنهایی خود میاویزید
دست سردش را در دستان خود گرم کنید
با قلمویِ مو هایش آسمان کثیف خود را رنگ بزنید
از سیاه گرفته تا های لایت های دودی
بعد پاهایش را از سقف بیاویزید
تا بوی تعفنش را با کبودی ناخن هایش استشمام کنید
از گوشتش استیک غرور بپزید و بخورید
و از پوستش پتوی شعور بدوزید و خود را کاور کنید 
قلبش را در سطل های زباله بیندازید تا شهروند نمونه باشید
مغزش را به گوسفندهایی که نارسایی مغزی دارند اهدا کنید
و با استخوان هایش سگ های گشنه را در کوچه های شب feed کنید.
و در اتمام کارتان
  I will survive  گوش کنید
باشد که
رستگار شوید.