من هیستریک میشوم :

You treated me to a flake of your life
 And when I came back I was nobody’s love

و تو اشکهایم را با انگشت دومت پاک میکنی
و میگویی 
به تخمم که ماریوس مرد و کوزت دیگر دوشیزه نیست
حالا دیگر ژاور خودکشی کرده است 
اما ژانوالژان هنوز زنده است 
او عاشقت میشود
قول میدهم!!